چه دوس دارین
معماري روانشناسی طنز تجارت آینده زندگی
 

 

لباس عروس و توصیه های مخصوص

 اگر این روزها دارید به مراسم ازدواج تان نزدیک می شود مرور کردن لیست زیر و انجام کارهای آن می تواند حسابی بهتان کمک کند.

آماده شدن برای روز مراسم ازدواج، برای بسیاری از عروس خانم ها استرس آور است و دایم نگران هستند که مبادا کاری را از قلم بیندازند. برای اینکه خیلی بهتان فشار نیاید، توصیه اول این است که از خودتان انتظارات منطقی داشته باشید و همیشه درصدی را برای بی نظمی برنامه ها در نظر بگیرید. اما از این که بگذریم، توصیه هایی است که می تواند کمک تان کند.

دو روز قبل لباستان را بخار دهید

احتمالاً لباس عروسی تان را چند ماه قبل دوخته اید یا سفارش داده اید و حالا چند ماه است که داخل روکش های ویژه بسته بندی است تا کثیف نشود ولی باید بگوییم که اگر الان آن را باز کنید حتماً چروک شده است. حتی ممکن است تورهای آن خم شده باشد. برای اینکه لباستان برای روز عروسی آماده باشد باید یک یا دو روز قبل از آن لباستان را بخار دهید. می توانید این کار را به مزون لباس عروستان بسپارید و یا یک خشک شویی مطمئن پیدا کنید. همچنین اگر شما دستگاه بخار شو در منزل دارید، می توانید این کار را خودتان در منزل انجام دهید. پیشنهاد دیگر ما این است که لباستان را در حمام قرار دهید و حمام را پر از بخار کنید. این ساده ترین روش بخار دادن لباس در منزل است.

تورتان را آویزان کنید

تورهای عروسی معمولاً از گروه تور های ظریف هستند که به صورت حاشیه دار در مزون های لباس عروس به فروش می رسند. نکته اصلی این است که تور های حاشیه دار و بلند در عکس های عروسی شما زیباتر به نظر می رسند، پس توصیه ما این است که این تورها را انتخاب کنید. برای اینکه لازم نباشد تورتان را اتو کنید چند روز قبل از عروسی تورتان را از پوشش در آورید و در یک جای بلند در منزل بیاویزید، بطوریکه حاشیه های آن به طرف زمین آویزان باشد. با این روش تور شما خود به خود باز خواهد شد و خبری از چین و چروک در آن نخواهد بود.

به کفش عروسی تان عادت کنید

دو سه روز قبل از ازدواج تان بد نیست که کفش عروسی تان را در منزل بپوشید و با آن راه بروید. با این روش پاهای شما به پوشیدن یک کفش پاشنه بلند نه چندان راحت خو می گیرد. توصیه دیگر ما این است که برای زیر لباس عروستان، یک کفش پاشنه یک تکه بخرید مثل صندل های حصیری که در بازار است. با این روش سطح اتکای شما روی زمین زیادتر شده و در روز مراسم ازدواجتان راحت تر گام خواهید برداشت.

دنباله دار ها روی صندلی عقب بنشینند

اگر لباس عروس شما دنباله بلندی دارد، توصیه ما این است که روی صندلی عقب ماشین عروس بنشینید چون با این روش دنباله لباس شما کمتر چروک می شود. سعی کنید در صندلی عقب اتومبیل به سمت دری که قرار است از آن خارج شوید بنشینید و دنباله لباستان را به سمت دیگر صندلی اتومبیل پهن کنید. با این روش وقتی از اتومبیل خارج می شوید اول خودتان پایین می آیید و سپس لباس عروس شما و دنباله اش از ماشین خارج خواهد شد. می توانید از یکی از اعضای خانواده تان بخواهید که به شما در پیاده و سوار شدن از ماشین عروس کمک کند.

امسال تاج عروس مد نیست

اگر دنبال تاج هستید، بد نیست بدانید که امسال گذاشتن تاج چندان مد نیست و بیشتر در طراحی لباس عروس، آرایش زیبای موها، جای تاج و گلسرهای آن چنانی را گرفته است. اگر هم بدنبال خرید تاج هستید و دوست دارید حتماً لباس عروس و تور عروسی تان را با یک تاج کامل کنید، توصیه ما این است که دنبال تاج های ظریف و کوچک باشید که شما را ظریف تر و زیبا تر نشان دهند.

لباس عروسی تان را کوتاه نکنید

برای بسیاری از عروس خانم ها پیش آمده است که لباس عروسی شان بلند تر قدشان است. در این شرایط اولین و ساده ترین کاری که به نظر می رسد، این است که لباس عروسی تان را از پایین کوتاه کنید ولی شاید اگر پول زیادی بابت لباس عروسی تان پرداخته باشید، دلتان نیاید که آن را کوتاه کنید. یک روش ساده این است که لباستان را از میان تور های آن بالا بکشید و کوک بزنید. البته این کار را به یک خیاط ماهر بسپارید. به این ترتیب هم لباستان را کوتاه و مناسب خودتان کرده اید و هم پارچه آن را نبریده اید.

لباس تان را تا روز مراسم نپوشید

بهتر است لباس تان را تا روز مراسم عروسی تان نپوشید چون همه دوست دارند شما را در لباس عروس ببینند و دیگر روز مراسم آن جذابیت و تازگی را نداشته باشید. بنابراین توصیه ما این است که لباس عروسی تان را تا نزدیک روز مراسم در منزل خیاطتان و یا در مزون بگذارید. این افراد حتی بهتر از شما لباس عروس تان را در شرایط مناسب نگهداری خواهند کرد. در این مکان ها معمولاً مانکن های مصنوعی و یا کمد های بلند و بزرگ وجود دارد که لباستان در آنجا آویخته می شود.

موها و تاج تان را کنترل کنید

بهتر است چند روز مانده به مراسم ازدواج تان، تور و تاج تان را به آرایشگاه ببرید و آن را به آرایشگرتان نشان دهید تا مناسب با آن مدلی مناسب برای موهایتان انتخاب کند. در عین حال می توانید در این قرار ملاقات درباره اینکه موهایتان را تیره و روشن کنید، مش و یا های لایت کنید و یا حتی چه مدل شینیونی را می پسندید با او مشورت کنید تا روز عروسی از مدل موها و تناسب آن با تاج و تور و لباس عروسی تان راضی باشید

.....

......

.فروش عسل و ژل رویال مرغوب 

تماس بگیرید

09170583150

آقایان! دروغ نگویید

 

 چرا خانم ها روابط ، احساس ها، علائم کلامي و غيرکلامي، پيام هاي محسوس و نامحسوس ديگران را قوي تر از آقايان مي گيرند و به نکات ناگفته بهتر پي مي برند؟

 

    آقايان توجه کنند که:

خانم ها علائم شنيداري ، ديداري ، کلامي و غيرکلامي را به سرعت مي گيرند و هماهنگي يا عدم هماهنگي بين آن ها را به راحتي در افراد تشخيص مي دهند. در نتيجه در گفت و گوهاي رودرو:

با توجه به اين که مغز زن، صداها را به سرعت تفکيک و طبقه بندي مي کند و حرکت هاي بدن و ايما و اشاره ي طرف مقابل را زير نظر مي گيرد:

هماهنگي بين گفتار و علائم ديداري و غيرکلامي نهفته در کلام را به راحتي تشخيص مي دهد و مي فهمد که شوهر يا طرف مقابل به او راست يا دروغ مي گويد!خانم ها پيام هاي نامحسوس را قوي تر از آقايان دريافت مي کنند و به نکات ناگفته بهتر پي مي برند.

به طور کلي، زنان پيام هاي نامحسوس را قوي تر از آقايان مي گيرند و به نکات ناگفته، بهتر پي مي برند. به عنوان مثال، وقتي مردي از همسر، و فرزندي از مادر چيزي را مخفي کند، همسر يا مادر به راحتي مي فهمد که اتفاقي افتاده است. به عبارتي حس ششم در زنان قوي تر از مردان است.

 

     به آقايان توصيه مي شود:

به همسرتان دروغ نگوييد، تا راز و دروغ تان فاش نشود. چرا که براي پنهان ساختن دروغ گويي، از چهره بيش از ساير قسمت هاي بدن استفاده مي شود هر کسي به صورت ناخودآگاه از تبسم، سر تکان دادن، حالت هاي چشم و چشمک زدن، براي پنهان ساختن دروغ استفاده مي کند. عدم هماهنگي بين حرکت هاي بدن و نشانه هاي صورت و تن صدا، اين پنهان کاري را آشکار مي سازد.

خانم ها با توجه به نوع روابط زوج هاي ديگر و تغييرهاي جسمي و رواني آنان، به راحتي پي مي برند که کدام يک از آنان با هم صميمي هستند، کدام يک از هم خشمگين و ناراحت مي باشند و کدام يک تظاهر به دوستي و صميميت مي کنند، کدام يک حسود هستند، کدام يک برتري جو هستند و... به طور کلي، خانم ها از طريق احساس قوي خود ، دگرگوني يا تغييرها را در ديگران به سرعت متوجه مي شوند . در حالي که مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و سعي دارند بر اوضاع مسلط باشند و چهره شان دچار تغيير نشود، در اين حالت، حتي ممکن است مردان بي احساس جلوه کنند. در حالي که، چهره زنان هنگام حرف زدن و گوش دادن، حالت هاي خاصي به خود مي گيرند و حالت هاي ناراحتي ، ترس ، خشم ، تعجب و لذت در چهره ي آنان قابل مشاهده است.

تفاوت زن و مرد

عواطف مرد در نيمکره ي راست مغز ولي عواطف زن در دو نيمکره ي مغز قرار دارد اين امر به زن کمک مي کند که از قدرت عواطف و احساس قوي تري برخوردار شود و به مرد نيز کمک مي کند که از احساسات خود به صورت مستقل استفاده کند. به طوري که مرد، عواطف خود را با خويشتن داري در برخورد با مشکل ها، مشاجره ها، خوشحالي، سخن گفتن ها و ..به طور معمول کم تر دخالت مي دهد؛ در حالي که زن، هم زمان با ديگر فعاليت ها، حتي در مسائل بسيار جدي، احساس هاي خود را دخالت مي دهد.

مرکز شنيداري در مردان فقط در نيمکره ي چپ مغز قرار دارد. در حالي که زنان براي شنيدن، از دو نيمکره ي مغز بهره مي گيرند. قدرت شنوايي همانند قدرت گويش در زنان، قوي تر از مردان است.

مادران با صدايي کوچک و يا صداي گريه ي کودک، به سرعت از خواب بيدار مي شوند و حتي اگر کودک در دوردست باشد، از گريه ي کودک متوجه حال او مي شوند؛ در حالي که وقتي پدر در خواب باشد، صداي گريه ي کودک را نمي شنود مگر اين که صداي گريه، خيلي بلند باشد.

به طور کلي، خانم ها از طريق احساس قوي خود ، دگرگوني يا تغييرها را در ديگران به سرعت متوجه مي شوند

ارتباط بين دو نيمکره ي مغز در زنان، حدود پانزده درصد بيش تر از مردان است. به علاوه استقرار مراکز عواطف، گويايي و شنيداري براي زنان در دو نيمکره ي مغز، باعث شده که زنان هم زمان هم مي توانند صحبت کنند و هم قادرند به صحبت هاي ديگران گوش فرا دهند. احساس هاي خود را به راحتي نشان دهند و چند کار ديگر را هم زمان انجام دهند! تجسم کنيد خانمي در آشپزخانه در حالي که مشغول آشپزي است، با تلفن هم صحبت مي کند، جواب همسر يا فرزندش را هم مي دهد که فلان چيز در کجاست و...

براي مردان حيرت انگيز است که مي بينند در يک جمع ده الي بيست نفري خانم ها، همگي مي توانند با هم صحبت کنند و به صحبت هاي يکديگر گوش داده، جواب پرسش هاي همديگر را نيز بدهند. در حالي که مردان در جمع چند نفره، اگر دو يا سه نفر هم زمان صحبت کنند، نمي توانند روي صحبت هاي چند نفر يک جا تمرکز کنند.

 

  زن و مرد

مردان هنگام صحبت و انجام هر کار ديگر، نياز به تمرکز دارند و مغز آنان طوري طراحي شده که هر لحظه مي توانند فقط بر يک موضوع تمرکز پيدا کنند. چنان چه وقتي مردي مي خواهد کاري انجام دهد براي نمونه با تلفن صحبت کند، افراد خانواده را به سکوت دعوت مي کند و از آنان مي خواهد صداي تلويزيون و راديو را کم کنند تا بتواند روي صحبت تلفني، تمرکز پيدا کند و يا وقتي مردي مطالعه مي کند يا مشغول تماشاي تلويزيون مي باشد، ممکن است صداي همسرش را نشنود چون تمرکزش روي مطالعه و يا تماشاي تلويزيون است!

به طور کلي، زنان نسبت به توانمندي هاي زباني، مهارت هاي کلامي، غيرکلامي و در بروز و بيان عواطف خويش، عنايت بيشتري از خود نشان مي دهند و در اين راستا بهتر از مردان عمل مي کنند.

به طور کلي، مردان به مسائل استدلالي و تخصص هاي فني، فضايي و سه بعدي بيشتر ابراز علاقه مي کنند و در اين راه، مهارت هاي بيشتري از خود نشان مي دهند و از زنان، قوي تر عمل مي کنند.

مراتب بالا، نشان دهنده ي گوشه اي از تفاوت برنامه ريزي مغزي زنان و مردان است. زن و مرد با ازدواج و در کنار هم قرار گرفتن، مي توانند نقاط قوت خود را به يکديگر منتقل نموده و هر يک بر طرف کننده ي نيازها و کمبودهاي ديگري باشند.

اصلهای برای خوشبخت نشدن در ازدواج!

 

 – جرو بحث کنيد

تغيير کنيد. به محض شروع رابطه (يا حتي قبل از شروع آن!) شروع کنيد به تغيير کردن. اين تغيير بايد در راستاي علايق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دريابيد که او چه جور آدمي است و فوري مثل او شويد. بعد هم هرچه او گفت بگوييد: «من هم همين طور، عزيزم!» دقيقا همان چيزي شويد که او مي خواهد. شايد فکر کنيد اين مکانيسم چندان موثر نيست، اما به شما اطمينان مي دهم که هست: با اين کار هم هويت خودتان را از دست مي دهيد، هم طرف مقابلتان را گول مي زنيد و هم بعد از مدتي ديگر نمي توانيد تغييرات تان را حفظ کنيد و خودتان مي شويد و تازه اينجا شروع جرو بحث ها و اختلافات است! البته تاثيرات گسترده ديگري هم دارد که وقتي به اين توصيه عمل کنيد خودتان مي فهميد.

معيارهايي منطقي؟!

در معيارهايتان تجديدنظر کنيد. فهرستي از معيارهايتان را براي انتخاب همسر تهيه کنيد. اگر مواردي مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگي و خانوادگي، شخصيت مناسب و از اين قبيل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنيد. کجاي دنيا ديده ايد که کسي با معيارهايي چنين منطقي و درست بدبخت شده باشد؟ معيارهاي مهم تري مثل ماشين و خانه شيک، پدر پولدار، خوش تيپي و از همه مهم تر خوشگلي و جذابيت را جايگزين آنها کنيد.

حسادت کنيد

چشم و هم چشمي کنيد. ببينيد دخترخاله لوس و پرافتاده تان با چه کسي نامزد کرده، بعد معيارهايي انتخاب کنيد که پوز او را بزنيد. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما بايد بي ام و آخرين مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با يک دکتر ازدواج کرده، فوري دست به کار شويد و به هر قيمتي که شده يک پروفسور براي خودتان دست و پا کنيد.

ساده لوح باشيد

ساده باشيد. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زيستي نيست، بلکه ساده لوحي است. به راحتي گول بخوريد. همه حرف هاي طرف مقابل را – حتي اگر تابلو است که دارد خالي مي بندد – با يک لبخند مليح بپذيريد و تاکيد کنيد که او صادق ترين فردي است که در عمرتان ديده ايد! به همه حرف هايش گوش کنيد و هرچه از شما خواست انجام دهيد. به طور کلي سهل الوصول باشيد.

دروغ بگوييد

تا مي توانيد دروغ ببافيد. خودتان نباشيد. اين بهترين فرصت است که مي توانيد همه آرزوها و آرمان هاي بربادرفته خود را زنده کنيد! کافي است کمي در درياي وهم و خيال غوطه ور شويد و بعد هرچه به زبانتان مي آيد بگوييد. از مسافرت هاي خارجي گرفته تا صداقت و نجابت و... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محيط کاريتان و خلاصه هرچه به دست تان مي رسد دروغ بگوييد.

وعده سر خرمن!

وعده هاي بي اساس بدهيد. مي توانيد براساس دروغ هايتان وعده و وعيدهاي واهي هم بدهيد. اصلا نيازي نيست به ميزان توانايي خودتان و امکان پذيربودن وعده ها حتي فکر هم بکنيد. وقتي در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه مي شود!

اگر يکي، دوتا از اين اصول را به کار ببنديد، بدبخت شدنتان تضمين مي شود.

جهیزیه این روزها به یکی از موانع ازدواج

 

 تهیه جهیزیه وظیفه ای نیست که شرع به عهده پدر عروس یا داماد به تنهایی گذاشته باشد. بنابراین خانواده ی عروس و داماد می توانند با همکاری و مشارکت یکدیگر جهیزیه ای ساده اما با آرامش خاطر فراهم کنند تا عروس و داماد بتوانند هر چه زودتر زندگی آرام و سالم خود را شروع کرده و مقدمات اولیه را برای این شروع در اختیار داشته باشند.

ملاک خرید جهیزیه

- جهیزیه یعنی تهیه ی لوازم ضروری برای شروع یک زندگی نه تأمین مایحتاج عمر یک فرد. انتظار نداشته باشید خانه شما از همان اول همانقدر شیک و مجهز و کامل باشد که خانه پدر و مادرتان بعد از ده ها سال زندگی مشترک به آنجا رسیده.

- وسایل ضروری جهیزیه وسایلی است که نبودش یعنی ایجاد مشکل برای زندگی زوج. به جز آن، هر چیزی که اضافه خریده شود یا تجمل است یا اسراف.

- در تهیه ی جهیزیه ملاک اصلی باید کیفیت و مرغوبیت کالا باشد نه فقط زیبایی آن.

- با دعای پدر به زندگی فرزند برکت داده می شود، نه با اجناس قیمتی و تزئینی!

- عدم توانایی و مهارت در مدیریت و اداره ی زندگی را با جهیزیه سنگین و گران قیمت نمی توان جبران کرد.

- یک مثل قدیمی می گوید: هرکه بامش بیش برفش بیش. نه به این معنا که هر چه بیشتر بخریم آرامش و آسایش زیادتر می شود بلکه، بسیاری اوقات دردسر و زحمت ما بیشتر می شود. این وسایل نیاز به نگهداری و مواظبت دارد و جاگیر است، اگر مستأجر هم باشید وضع بدتر خواهد شد.

- خرید جهیزیه قرار است شروع یک زندگی را آسان تر کند، نه اینکه سدی باشد برای آغاز آن.

- ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه ندارد، آسایش هم که اصلاً در سایه ی ساده زندگی کردن است.

- سعی کنید وسایل غیرضروری را با تلاش خود در وقت نیاز تهیه کنید، تا هم لذت خرید را ببرید و هم احساس مسؤولیت و تلاش برای ساختن زندگی مشترک را تجربه کنید.

- نخریدن وسایل غیرضروری توسط پدر عروس، هم زحمت خانواده عروس را کمتر می کند و هم ازدواج را راحت تر.

- آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین با جهیزیه های سنگین کار را بر دیگران مشکل می کنند حسابشان پیش خداوند بسیار سخت است.

- خانواده ها روی چشم و هم چشمی جهیزیه را برای خودشان یک معضل می کنند؛ بعد نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. این چشم و هم چشمی ها آخر به کجا می رسد؟

- مسلمانان باید در جهیزیه ی عروس، اقتصاد را رعایت کنند و تظاهر و ریا و فخرفروشی را کنار بگذارند.

- قناعت مربوط به آدم های فقیر نیست. آن که ندارد، نیاز به قناعت ندارد. قناعت مربوط به آدم های پولدار است. قناعت یعنی در حدّ لازم و در حد کفایت انسان توقّف کند.

جهیزیه خوب چه جهیزیه ای است؟

- وسایل خانه پدری پس از سال ها و با زحمت خریداری شده است. چرا در جهیزیه عروس باید گران ترین این وسایل دیده شود و در کوتاه مدّت عروس و داماد صاحب این وسایل شوند؟

- آیا چون تمّکن مالی داریم، باید آن قدر خرج های مسرفانه انجام دهیم که افراد کم بضاعت تحقیر شوند؟!

- جهیزیه قرار است به اقتصاد عروس و داماد کمک کند؛ نه اینکه یک عمر آن ها را تأمین نماید؛ به طوری که لازم نشود داماد تا سال ها یک قاشق برای خانه تهیه کند.

- سلیقه به خرج دادن به معنای گران خریدن نیست؛ بلکه به معنای زیبا، مفید و با صرفه خریدن است.

- عروس خانم ها شما نگذارید، پدر و مادرها هم اگر می خواهند شما نگذارید جهیزیه را سنگین کنند. این همه وسیله غیر ضروری را می خواهید چه کنید؟

- حرام همه اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد، آن ها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش هم حرام است، اسراف هم حرام است، سوزاندن دل مردمی که ندارند واقعاً حرام است

- برخی اسراف می کنند، می ریزند و می پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیات (ضروریات) زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است؛ بی خود است.

- در خرید جهیزیه از الگویی پیروی کنید که معقولانه باشد و شرع و عرف در کنار هم آن را بپسندد.

- وسایل گران جهیزیه با ایجاد دلبستگی فرصت تنّوع در زندگی را از ما می گیرد.

- بهتر نیست ما هم مثلِ پدر و مادرمان با زندگی ساده شروع کنیم و برکت را به خانه خود بیاوریم؟ قطعاً در اسراف برکتی نیست.

- جهیزیه وسایل زندگی دو نفر است؛ پس چرا فقط یک نفر آن را تهیه کند؟ و بدتر از آن چرا به اندازه ده ها نفر وسیله می خرید؟

- فامیل می توانند با هماهنگی همدیگر مقداری از لوازم جهیزیه را به عنوان هدیه ی عروسی به عروس خانم تقدیم کنند.

- فراموش نکنیم! اگر خانواده ی عروس جهیزیه را فراهم کرده اند، وظیفه ی شرعی یا حقوقی آن ها نبوده بلکه هدیه ای بوده از سر لطف و احسان به زندگی دختر و دامادشان؛ پس هر چه از دوست رسد نیکوست.

 پرده بکارت

پرده بکارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل زن را به صورت ناقص می پوشاند.

محل قرار گیری پرده بکارت کجاست؟

پرده بکارت در حقیقت بخش خارجی اندام جنسی است.به همین دلیل دقیقا در ورودی دهانه واژن تعبیه شده است. اما ورودی دهانه واژن در برخی از افراد در همان ابتدای اندام تناسلی است و به سادگی قابل رویت و تشخیص است و در برخی نیز در عمق است و مشاهده آن به طور معمول امکان پذیر نیست.

سوال و جوابهایی درمورد پرده بکارت!

 

 

 

چرا شکل پرده بکارت من با آنچه در تصاویر اینترنتی می بینم ، متفاوت است؟ آیا برای من مشکلی پیش آمده است؟

اولا توصیه می کنم برای ارضای حس کنجکاوی خود در مسائل جنسی به مشاهده تصاویری که دیدنشان گناه است ، متوسل نشوید. هم ارزش ندارد ، هم این که سوالاتی را برای شما به وجود می آورد که نتیجه آن جز نگرانی و افسردگی چیز دیگری نخواهد بود .

ثانیا شکل ، رنگ و حالت اندام جنسی در افراد مختلف متفاوت است. بنا بر این اندام جنسی خود را با دیگران مقایسه نکنید. کلیات آن در همه مشترک است اما در مسائل جزئی تفاوت های بسیاری وجود دارد.

چرا پرده بکارت من سوارخ است. نگرانم که پرده بکارتم خود به خود پاره شده باشد؟

همه پرده های بکارت سوارخ هستند. از طریق همین سوارخ است که خون قاعدگی از مهبل خارج می شود. البته در افراد محدودی پرده های بکارت به طور کامل بسته است. این گونه افراد وقتی که به سن قاعدگی برسند، به دلیل جمع شدن خون در پشت پرده بکارت احساس درد می کنند که با مراجعه به متخصص زنان و زایمان پرده بکارت آن ها برداشته شده و گواهی لازم نیز توسط پزشک قانونی به آن ها داده می شود تا موقع ازدواج مشکلی نداشته باشند.

آیا هنگام نزدیکی یا وارد کردن شی خارجی به واژن ، پرده بکارت کلا از بین می رود؟

خیر . ممکن است پرده بکارت از چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم شود. یا ممکن است موجب پارگی بخش کوچکی از جداره آن و در نتیجه پارگی تعداد اندکی مویرگ و خونریزی مختصری شود . بقایای پرده بکارت تنها هنگام زایمان است که به طور کامل از بین می‏رود.

ایا ممکن است پرده بکارت هرگز پاره نشود؟

بله. در چنین مواردی به پزشک مراجعه می کنند تا به وسیله عمل جراحی پرده برداشته شود.

آیا همه پرده های بکارت شبیه هم هستند و در همه آن ها موقع پاره شدن ، خونریزی وجود دارد؟

پرده های بکارت با یکدیگر متفاوتند. انواع گوناگونی از پرده های بکارت شناسایی شده اند اما از بین آنها به طور کلی رایجترینشان عبارتند از:

الف) حلقوی: در این نوع ، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند. لذا در خیلی از موارد خون ریزی ندارد.

ب) ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع است و به هنگام ورود آلت تناسلی پاره نمی شود، یا اینکه به طور جزئی پاره می شود و معمولاً خونریزی ندارد.

ج) تیغه ای: پرده تیغه ای یا دو سوراخی، پرده ای است که یک تیغه ممتد در طول واژن دارد. خون ریزی دارد.

د) غربالی: پرده غربالی یا سوراخ سوراخ، پرده ای است که به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده امّا سطح آن سوراخ سوراخ است. خون ریزی دارد.

ھ) پرده بسته: پرده بسته یا پرده بدون سوراخ، پرده ای است که تنها با خروج نوزاد پاره می شود. امّا به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. همان طور که قبلا هم گفتیم، در دخترانی که به سن بلوغ می رسند. در صورتی که دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود و در نتیجه باعث بروز درد می شود. اینگونه افراد باید به پزشک مراجعه نمایند تا طی عمل جراحی و ایجاد برش در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود.

پرده بکارت من از نوع حلقوی است.آیا می توانم بادوست پسرم رابطه جنسی داشته باشم؟

خیر. اولا صرف نظر از جنبه پزشکی مساله از نظر شرعی این رابطه حرام است و در صورتی که اتفاق بیفتد زنا شده که گناه کبیره است. ثانیا هر گونه رابطه جنسی و عمل دخولی که صورت بگیرد حتی در پرده حلقوی و ارتجاعی ، توسط پزشکی قانونی قابل تشخیص است، حتی اگر پرده پاره نشده باشد.

آیا با داخل کردن انگشت امکان دارد پرده بکارت به تدریج نازک شده و در نهایت پاره شود؟

نمی توان در پاسخ به این سوال نظر قطعی داد. این بستگی به محل واقع شدن پرده بکارت و نیز نوع پرده بکارت و بزرگی و کوچکی انگشت دارد. ولی این گونه نیست که پرده به مرور به وسیله انگشت نازک شود. بلکه به طور جزئی صدمه می بیند. برای تشخیص این پارگی پرده بکارت باید به متخصص زنان و زایمان مراجعه کرد.

آیا متخصص هنگام معاینه پرده بکارت من می تواند بفهمد که قبلا خودارضایی داشته ام یا نه؟

خیر. اگر خودتان چیزی نگویید ، نه متخصص ، نه همسرتان و نه هیچ کس دیگر ، متوجه نمی شود. ضرورتی هم ندارد که چیزی بگویید. بعضی از پزشکان ممکن است سوالاتی در این مورد از شما بپرسند اما این سوال دلیل بر این نمی شود که چیزی فهمیده باشند.

من از پاره شدن پرده بکارتم نگرانم ولی می ترسم برای معاینه به متخصص مراجعه کنم؟ ممکن است به خانواده ام اطلاع دهد.

شما هرگز نباید از مراجعه به متخصص هراسی به دل خود راه دهید. پزشک متخصص نیز انسانی است مانند من و شما که به قوانین انسانی پایبند است. یکی از وظایف اولیه پزشکان رازداری است. در ماده 648 قانون مجازات اسلامی آمده است که افشای اسرار بیماران جرم است و مجازات دارد. مجازات آن هم سه ماه و یک روز تا یک سال حبس ، یا یک میلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی است. بنا بر این حتی اگر پزشکی چنین کاری را انجام دهد شما از حیث قانونی می توانید علیه وی شکایت کنید. پزشکان دائما با بیماران مختلف سروکار دارند . آن ها بیش از شما به حفظ اسرار پایبندند. اصلا شغل پزشکی به صورتی است که افراد مختلف مشکلات و بیماری خود را در حدی که حتی به نزدیکترین افراد خانواده خود نمی گویند را با آنها در میان می گذارند. بنا بر این ترس به دل خود راه ندهید و حتما برای معاینه مراجعه کنید. البته برای اسودگی خاطر ، اگر به پزشک ناشناس مراجعه کنید بهتر است.

من در دوره قاعدگی لخته خون مشاهده کردم. آیا این لخته خون نشانه پارگی بکارت من است؟

خیر. وجود لخته خون در قاعدگی طبیعی است و ربطی به پرده بکارت ندارد اما اگر بیش از حد این اتفاق برایتان می افتد ، به پزشک مراجعه کنید تا ادامه یافتن آن منجر به کم خونی نشود و با تجویز داروهای لازم درمان شود.

من تازه ازدواج کرده ام اما می ترسم خونریزی و درد شدیدی هنگام برداشته شدن پرده بکارت داشته باشم؟

بیهوده مضطرب نباشید. خونریزی پاره شدن بکارت در حد چند قطره مختصر خواهد بود که حتی در برخی به سختی تشخیص داده می شود. اما برای این که درد نداشته باشید ، همسرتان باید با روش درستی عمل نماید. اگر آمادگی روحی لازم برای نزدیکی نباشد و تحریک لازم صورت نگرفته باشد این درد خواهد بود. توصیه می کنم در اولین شب عروسی نزدیکی صورت نگیرد. صبر کنید و با آرامش کامل و آمادگی لازم اقدام کنید. نگران حرف دیگران هم نباشید . قبل از نزدیکی لازم است برای دخول بدن شما انقدر تحریک شده باشد که متمایل به برقراری رابطه شود. پیش از هر چیز باید به آرامش در این رابطه تمرکز کنید و به موضوع بکارت و برداشته شدن آن اصلا فکر نکنید. این مشکل کاملا جنبه روحی دارد. توصیه می کنم همسرتان با پزشک حتما مشاوره داشته باشد تا بهتر بتواند به شما کمک کند. ایشان اگر درست عمل نماید ، نقش موثر و مهمتری را ایفا خواهد کرد.

من هنوز نتوانسته ام پرده بکارت همسرم را بردارم و موقعی که فشار میدهم درد بسیار زیادی را متحمل میشود. ایا میشود از اسپری بی حس کننده استفاده کرد و اگر می شود: اسپری را باید مستقیما بر روی پرده بکارت بپاشیم؟

برای از بین بردن درد ناشی از پاره نمودن پرده بکارت هرگز نباید از اسپری بی حس کننده استفاده کنید. بسیاری از خانم ها به دلیل حساسیت قسمت‏های داخلی مهبل ، نسبت به داروهای بی حس کننده دچار سوزش شدید می شوند.

شما برای برداشتن پرده بکارت همسرتان ابتدا باید آمادگی لازم را برای وی ایجاد کنید. به طوری که ایشان تصور کند صرفا می خواهید به ایشان لذت بدهید و در صدد پاره کردن پرده نیستید. اما در زمانی مناسب به طور ناگهانی اقدام به فشار مناسب جهت پاره کردن پرده کنید. اگر فشار شما ارام (کند و به مرور) باشد طبیعی است که درد آن و نیز نگرانی همسرتان اجازه نمی دهد که ادامه دهید. اما در پرده های معمولی اگر به صورت ناگهانی اقدام شود مشکل حل می شود. برای شما یک مثال می زنم : اگر دندان پزشک ، دندان سست را بدون شدت و فشار لازم و خیلی کند و آرام بکشد ، طبعا شخص خیلی آزار خواهد دید. اما اگر غافلگیرانه و به یکباره اقدام کند ، موفق خواهد بود و درد کمتری هم متوجه شخص می شود.

توجه: در برخی از افراد پرده به صورتی است که باید با جراحی برداشته شود. روشی را که گفتم آزمایش کنید . اگر درست عمل کردید و جواب نداد جهت مشاوره با متخصص زنان و زایمان اقدام کنید.

شگفتی یک جمله عجیب در جذب آقایان 

شگفتی یک جمله عجیب در جذب آقایان

زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .

محبت

محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».

اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:

زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است

یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.

زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند

اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.

محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد

اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید

به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.

آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند

مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى

جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.

در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.

مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند

مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.

زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند

با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.

همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند

براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید

اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.

خانم ها به این نقاط از بدن آقایان بیشتر توجه می کنند!

 

 آرزوی خوبی است، اما باید بدانید زمانی که نوبت به موارد بهداشتی و نگهداری از بدن می رسد، خانم ها متوجه همه چیز می شوند. و از آنجایی که بیشترین میزان توجه آنها در انتخاب همسر مناسب به مواردی نظیر بو، و بهداشت بر می گردد، جوراب های کثیف و یا ناخن های نا مرتب می توانند به راحتی رابطه شما دو نفر را بر هم زنند.

۱- ابرو

او انتظار ندارد که ابروهای شما همانند خودش کاملا دارای فرم باشد، اما ابروهای پر و در هم و بر هم نیز، چیزی نیست که او انتظار دیدنش را داشته باشد.

در این مورد چه کنید: اگر شما جز آن دسته از مردهایی هستید که ابروهای پری دارند، باید درست کاری را انجام دهید که خانم ها انجام می دهند: ابروهایتان را بردارید. فقط کافی است موهای بین دو ابرو را بردارید (فقط موهایی که وسط دو ابرو قرار دارند)

۲- ناخن

دستان شما نقطه ای هستند که مطالب بسیاری در مورد نظافت و بهداشت شخصی شما را در اختیار او قرار می دهند. پس اجازه ندهید تا ناخن های چرک و کثیف شما را از دور خارج کنند.

در این مورد چه کنید: لازم نیست هر هفته مانیکور کنید تا ناخن هایتان فرم داشته باشند، بلکه فقط کافیست از داروخانه یک عدد سوهان خریداری نمایید و سختی ها و لبه های تیز آنرا صاف کنید. هیچ خانم دوست ندارد، کسی او را با ناخن های بد فرم و ناصاف در آغوش بگیرد.

۳- پوست

هیچ خانمی نمی تواند از لمس کردن پوست لطیف و صاف اجتناب کند. آیا این دلیل کافی نیست تا شما را ترغیب به داشتن پوستی لطیف و شاداب نماید؟

در این مورد چه کنید: خانم ها به وسیله کرم های نرم و مرطوب کننده با خشکی پوست در سرما مبارزه می کنند، آقایون اغلب این کار را انجام نمی دهند. لازم نیست موشک هوا کنید؛ فقط یک قوطی نرم کننده (ترجیحا بدون بو) خریداری کنید و آنرا مرتبا بر روی پوست خود بمالید تا خشکی ها از بین بروند. افرادی که پوست های چربی دارند، باید نمونه هایی را خریداری کنند که بدون روغن (oil free) باشند، به این ترتیب مشکلاتان به اسانی حل خواهد شد.

۴- پا

ترک پا، قارچ های موضعی، ناخن ها بلند انگشت های پا، و بوی بد آن می تواند به راحتی او را از برقراری رابطه با شما منصرف کند. متاسفانه زمانی که شما کفش هایتان را در می آورید اولین چیزی که یک خانم به آن توجه می کند، همین موارد هستند. اگر نتوانید از این قسمت پنهان بدن خود به خوبی مراقبت کنید، او ممکن است تصور می کند که توانایی مراقبت و نگهداری از سایر اعضای مخفی را نیز ندارید.

در این مورد چه کنید: اگر پودرها و پمادهای روی میز جواب نمی دهند باید با یک پزشک در این مورد مشورت کنید.

۵- موی بینی/ گوش

من موی گوش و بینی یک مرد را با سبیل های بلند و نمایان یک خانم برابر می دانم. یک خانم برای از بین بردن سبیل ها، آنها را موم می اندازد، دکولوره می کند و هر کار دیگری که از دستش بر آید در این زمینه انجام می دهد. آیا شما نیز نباید همین کار را انجام دهید؟

 

در این مورد چه می کنید:در این قسمت یک راهنمای ساده وجود دارد که باید آنرا اجرا کنید: زمانی که موهای گوش و یا بینی آنقدر بزرگ شده باشند که از سوراخ ها بیرون بزنند، باید نسبت به کوتاه کردن آنها اقدام کنید.

۶- دندان

لبخندی با دندان های درخشان تحت هر شرایطی همه چیز را به نفع شما بر می گرداند. دندان های لکه دار، زرد، و پلاک دار او را به راحتی به سمت دیگری منحرف میکند.

در این مورد چه کنید: اگر مشکلات دندان هایتان بیش از اندازه حاد شده باید، نزد دندانپزشک بروید؛ اما اگر هنوز به این مرحله نرسیده اید، بهتر است یک خمیر دندان سفید کننده و دهان شویه خریداری کنید. ایران ناز، البته باید اشاره کنم که استفاده کردن از آنها را نیز از یاد نبرید.

۷- کمر

کمر شما شهوت انگیزترین نقطه بدنتان است، البته نه زمانی که پر است از جوش و موهای زائد.

در این مورد چه کنید: اگر مشکل شما جوش های غرور است، از کرم و یا لوسیون های پاک کننده استفاده کنید. در مورد موها هم اگر مقدار آنها کم باشد اصلا مسئله ای نیست، تا به حال کمی مو هیچ را اذیت نکرده اما اگر مقدار آن بیش از حد نرمال است باید به سالن زیبایی بروید و آنها را اپیلاسیون کنید .

روابطه جنسی در دوران عقد باید چگونه باشد


 متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.

عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.

این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.

شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.

مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند

استقلال مالی چقدر مهم است؟

استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.

با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.

البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.

موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.

ازدواج جداً ممنوع!

گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.

مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

سـوالات دهـگانه و ضـروری قبـل از ازدواج


همواره از شنیدن واژه "ازدواج"، موجی از شادی و هیجانات آن مثل، جشن، حلقه، نامزدی و … از ذهن ما می گذرد، امّا خوب، مراسم عروسی تنها مثل رویایی شیرین یک شبه تمام می شود و بعد از آن چیزی که بسیار مهم است کیفیت زندگی مشترک زوجین در روزهای آینده است. در اینجا با بهره گیری از جدیدترین تحقیقات، به ده نکته از ضرورترین مسائلی که هر کدام از دو طرف، قبل از ازدواج باید بدانند، اشاره می کنیم تا شما دوستان هم یک وقت بی گدار به آب نزنید!


1. نحوه تصمیم گیری: ازدواج به نوعی، رسیدن به یک تفاهم مشترک است که طی گفتگو و صحبت های فی مابین حاصل می شود، در این تبادلات کلامی در عمل نیز باید متعادل باشید، بنابراین قبل از ازدواج، با مطرح کردن افکار و تصمیم های خود، دریابید که طرف مقابل نیز در این موارد با شما هم عقیده است یا خیر؟. البته با صحبت، گفتگو و از همه مهم تر دقّت در شنیدن صحبت های طرفین، بسیاری از این اختلافات نمایان و شاید هم قابل حل باشد.

2. وظایف در زندگی: در مورد نگاه خود به وظایف و زندگی مشترک، آشکارا صحبت کنید، بنا به وضعیت اجتماعی و اقتصادی متفاوت با دهه های گذشته، به نوعی شاید نتوان خیلی مرز مشخصی برای این وظایف و مسئولیتها تعیین کرد و ناخودآگاه باعث بروز مشکل در آینده می شود، بنابراین دیدگاه خود را قبل از ازدواج مشخص کنید.

3. فرزند در زندگی: در مورد علاقه به بچه دار شدن و تعداد آن به توافق برسید. فرزند، بخشی از زندگی مشترک است، از آنجاییکه هر فردی در این مورد و نحوه ی تربیت فرزندان خود، نظری متفاوت دارد و این مسئله خود به نوعی یکی از دلایل ایجاد تنش در کانون خانواده است، بنابراین قبل از ازدواج دیدگاهها و افکار خود را در این زمینه با یکدیگر مطرح کنید و به توافق برسید.

4. عقاید و باورها: شاید با کمی آشنایی فکر کنید که گمشده ی خود را در زندگی پیدا کردید، امّا حقیقت این است که عدم شناخت عقاید دینی، باورها و ارزشهای طرفین، یکی از مهم ترین عوامل بروز چالش ها در زندگی زناشویی می باشد. صادقانه، قبل از ازدواج، عقاید، باورهای خود را بازگو و در عمل نشان دهید، چرا که با گذشت چندی از زندگی مشترک و به خصوص در تربیت فرزندان، عدم تفاهم در این مورد موجب بروز مشکلاتی می شود و شاید هم دیگر نتوانید یکدیگر را تحمّل کنید، البته همواره به یاد داشته باشید در زندگی مشترک انعطاف پذیری و گذشت امری ضروریست.

5. حس مسئولیت و بودن در کنار خانواده: با خود کنار بیایید، یکی از پایه های لازم برای دوام زندگی زناشویی، وقت گذاشتن برای خانواده و بودن در کنارشان است. آیا به آن درجه رسیده اید که بتوانید تعطیلات آخر هفته را با همسر و فرزند خود سپری کنید؟ شاید از دید شما این مسئله خیلی مهم نباشد، امّا همسر و فرزندان آینده تان، از شما انتظار دارند که در تفریحات با آنها همراه باشید و حمایتشان کنید.

6. انتظارات: البته انتظارات و توقعات هر انسانی، به مرور زمان تغییر می کند، امّا نکته ی اساسی این است که هر دو طرف نیاز به احترام و توجه متقابل دارند، با گذشت و درک متقابل می توانید زندگی خود را متدوام کنید.

7. رابطه ی جنسی: شاید برایتان سخت باشد که با فرد مورد انتخاب خود قبل از ازدواج در مورد سکس و مسائل آن سر صحبت را باز کنید، امّا از جهت اهمیت فوق العاده این مطلب در زندگی زناشویی، به تدریج و با زمینه چینی و در نهایت ادب، می توانید نظر یکدیگر را جویا شوید، چرا که عدم رضایت در روابط جنسی، عاملی ویران کننده برای ثبات زندگیست.

8. مسائل مالی: درمورد درآمد و هزینه های زندگی با یکدیگر مشورت کنید، چرا که چیزی نمی گذرد که با عدم توافق در این مسئله، کنترل زندگی از دستتان خارج شده و رو به زوال می رود. بنابراین درباره مخارج، کم کردن هزینه های غیر ضروری با یکدیگر برنامه ریزی کنید و افکار خود را بیان کنید.

9. صرف زمان با یکدیگر: در مورد چگونگی با هم بودن در اوقات فراغت یا یکدیگر صحبت کنید، شاید شما دوست داشته باشید آخر هفته در بستری گرم همراه با همسرتان به تماشای فیلم بپردازید و از لحظات با هم بودن لذّت ببرید، امّا ممکن است وی نظری متفاوت داشته باشد، این مسائل جزئی را شوخی نگیرید و هیچ گاه نگویید:"هرچه تو بگویی!"، چرا که به مروز زمان به دلیل عدم رضایت حس درونیتان، افسردگی روح شما را دربر می گیرد. بنابراین قبل از ازدواج با یکدیگر به توافق برسید.

10. اعتیاد به سیگار، الکل و ...: به عنوان آخرین مطلب ولی در عین حال مهم، به خاطر داشته باشید، دانستن و آگاهی از هر کدام از مصرف مواد اعتیاد آور، سیگار، … در یکی از طرفین و با این آگاهی زندگی مشترک را شروع کردن، به معنای سر کردن و قبول وضعیت وی است. بنابراین قبل از ازدواج ضمن روراست بودن و تبادل نظر در این موارد، در صورت تصمیم قطعی برای ازدواج، باز هم با نگاهی عمقی به این مسئله فکر کنید تا بتوانید کنار بیایید.

 

 

شنبه 1 مهر 1391برچسب:بازیگر مرد ولی در نقش یک زن , :: 12:30 ::  نويسنده : aghil

 

 

بازیگر مرد ولی در نقش یک زن

بازیگر مرد ولی در نقش یک زن

شنبه 1 مهر 1391برچسب:بدون شرح, :: 9:58 ::  نويسنده : aghil

 

بدون شرح

 

شنبه 1 مهر 1391برچسب:بدون شرح, :: 9:49 ::  نويسنده : aghil

بدون شرح

 

شنبه 1 مهر 1391برچسب:بدون شرح, :: 9:37 ::  نويسنده : aghil

 

بدون شرح

تصمیم با شماست

تصمیم با شماست

شنبه 1 مهر 1391برچسب:فشار زندگی, :: 9:10 ::  نويسنده : aghil

 

فشار زندگی

ای خدا چیکار کنم

عقلم به جای قد نمی ده

دارم دیونه می شم

این چه زندگیه که من دارم

همش بد شانسی همش درد سر

چرا نباید اون جوری بشه که من می خوام

 

پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:جوانی کجای که یادت بخیر, جوانی, عسل ,ژل رویال, :: 21:3 ::  نويسنده : aghil

جوانی کجای که یادت بخیر

 

جوانی کجای که یادت بخیر

جوانی کجای که یادت بخیر

فروش عسل و ژل رویال مرغوب 

با ما تماس بگیرید 

09170583150

 

پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 20:42 ::  نويسنده : aghil

 

دور از انتظار نیست

نظز شما چیه

حتما با من هم عقیده هستین

 

 

نظرتون در مورد این مطلب چیه

آیا امکان دارد این اتفاق بیفته

 ه

آخرین نظر هم بدید ببینم دنیا آخرش چی میش

 

 

پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 20:35 ::  نويسنده : aghil

 

آرزوی هر دختری

شوهر ماشین خونه

آرزوی هر دختری

شوهر ماشین خونه

پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 20:27 ::  نويسنده : aghil

 

 

ندیده . فرصت طلب . دیونه . خوش شانس

ندیده . فرصت طلب . دیونه . خوش شانس

ندیده . فرصت طلب . دیونه . خوش شانس

 

ندیده . فرصت طلب . دیونه . خوش شانس

ندیده . فرصت طلب . دیونه . خوش شانس

 

شیطان به جلد شیرین و فرهاد می رود "طنز زندگی!"

من که بعید می دانم تنابنده ای پیدا بشود و حداقل یک بار هم که شده این جمله «پدر عشق و عاشقی بسوزد!» را در زندگیش نگفته و صد البته پشت بندش سری تکان نداده و آهی جانسوز از اعماق وجودش برنیاورده باشد!

گیرم، شما لب به اعتراض بگشایید و چشمهایتان را بدرانید که: نه بابا، ما که اصلاً توی این خط و ربطها نبوده و نیستیم و محال است لحظه ای به این چیزها فکر کرده باشیم؛ چه برسد به اینکه جمله ای بر این منوال و سبک و سیاق و یا در این حول و حوش بر زبان آورده باشیم!حالا اگر زیاد اصرار دارید و یا اگر به قول معروف حسابی دو آتشه باشید، حرفی نیست و زیاد پاپیچتان نمی شوم. فقط چنانچه به تیرج قبایتان برنخواهد خورد لطف نموده و کمی به عقب تر برگردید و بروید توی نخ سالهای گذشته تان و بخصوص سری بزنید به آن دورانی که شور و شر و حال و هوایی داشته و سر و گوشتان به قول معروف می جنبید و گاه گاهی فیلتان یاد هندوستان می کرد.

آن وقت خواهید دید که ای داد و بیداد، شمایی هم که محکم و استوار و رسوخ ناپذیر در مقابل دم گرم عشق و عاشقی سر فرود نمی آوردید؛ همچی بفهمی نفهمی لبخندی از سر عنایت نثار فرموده اید!

باری، شما صلاح کار و بارتان را بهتر می دانید و من هم فضول روزگار کام و ناکامیتان نیستم و اصلاً منظورم از این حرفها چیز دیگری است.

من می خواهم بگویم تا بوده و بوده، بالاخره در هر دوره و زمانه ای، عاشقانی سینه چاک و دل خسته قد برافراشته اند و چون به وصالشان نایل نمی گشتند، فی الفور به یاد عاشق و معشوقهای نامی و زبان در کرده ورد زبانها می افتاده اند و از یاد شوربختیهای آنان دمی به تسلی می افتادند و یا گرومبی توی سرشان می کوبیدند: که ای دل غافل، اگر ما به وصل یار نایل نگشتیم آن بدبختها هم دست کمی از ما که نداشتند، هیچ، بسی بدبخت تر بودند.

بعد می رفتند سراغ کتابها و دوباره و سه باره و ده باره، مصیبتها و پیچ و خمهای بی مروت این راه را مرور می کردند و دِ حالا اشک نریز پس کی اشک بریز!

و باز می دیدند نخیر، کتاب هم افاقه نمی کند. پس هر روز اول صبح و خروسخوان تا که از خواب بلند می شوند، دست و روی نشسته و اول بسم اللهی، چهار زانو به فکر فرو می روند و چپ و راست آه می کشند شاید که ریشهای دلشان اندکی رو به بهبودی نهد!

از آن طرف، حسابش را بکنیم، مگر ما چند عاشق و معشوق با کرّ و فرّ و بی مثل و مانند و زبانزد داریم. اول و آخرش را حساب بکنید و خوب بتکانید، شاید تعدادشان از تعداد انگشتان دست تجاوز نکند. یک لیلی و مجنونی و یک شیرین و فرهادی و خسرو و شیرینی و چندتایی فله، اینور و انور !بنابراین عاشق شکست خورده ما چنانچه در زمره جنس ذکور باشد، می رود سراغ عکس لیلی و شیرین و اگر از طایفه اناث باشد، که عکس فرهاد و خسرو را قاب می کرد و با میخ بالای سرش می کوبد. اما، خودمانیم، تا به حال شده شما عکس واقعی این عشاق نامدار را در جایی یا در کتاب و مجله ای دیده باشید؟ (به گمانم طرح و اتودی و یا زیراکسی از شکل و قیافه شان کسی ندیده باشد، چه برسد به عکس سیاه و سفید و یا 4×6 و 12×9 و بالاتر و رنگی و لیزری و امثالهم) بنابراین مسلما جوابتان منفی است.

پس شک نداشته باشید، عاشق و معشوقهای موضوع بحث خودمان، الکی عکس یار خودشان را قاب می گرفتند و برای اینکه از دم عاشقیشان دنیایی بسوزد به این و آن می گفتند این مثلاً فرهاد است یا شیرین است! طرف هم که در تمام عمرش دک و پوز آن نامداران را ندیده بود به نشانه همدردی سری می جنبانید و با صدایی غمناک زیر لبی می گویند: «آخیش، بمیرم براشون، طفلکیها، چه عاشق و معشوقهایی بودند! اگر دستم به آن آدمهای شقی برسد که نگذاشتند این جوانهای ناکام به کام شوند؛ می دانم باهاشان چکار کنم.»خواهران و برادران گرامی و عشاق ناکام گذشته و حال و آینده!

غرض از این همه مقدمه چینی و صغری کبری کردنها، رسیدن به اینجا بود که خیالتان تختِ تخت باشد، منم همچون شما هرگز قیافه این عشاق نامدار را که ندیده ام، هیچ، چنانچه در کوچه و خیابان و کوی و برزن بهشان بربخورم، بی خیال از کنارشان رد می شوم و راهم را می کشم می روم آن طرف خیابان. انگار نه انگار که اینها همانهایی هستند که صفحه ها در اوصافشان سیاه کرده اند و چه جوهر و مرکبهایی که در وصفشان بر کاغذ نخشکیده است!

بنابراین تمام ماجرایی که مربوط به نفوذ شیطان لئیم در جلد شیرین و فرهاد (از بزرگان عشق و عاشقی و معروف و مشهور نزد عام و خاص) می باشد و حال برایتان مو به مو تعریف می کنم، بی رؤیت چهرگان این دو عزیز شریف بوده و روراستش، همین طوری صدایشان از گوشم گذشته است. اما اصل قصه:

روزی، روزگاری، شیطان بدریخت و شمایل و اکبیری (که معرف حضور همگان می باشد) خمیازه ای کشیده و دوربین می کشد. از بخت بد شیرین و فرهاد صاف توی دوربینش نشستند. شیطان بشکنی زده و پیش خود می گوید: جانمی جان! اینها همانهایی هستند که پی شان می گشتم.

پس دوربینش را کناری گذاشت و بال بال زنان خود را مثل برق و باد در طرفة العینی به آن دو بخت برگشته از همه جا بی خبر می رساند. سپس خودش را باریک کرده و همچون یک جوجه تیغی نابکار، کم کم رسوخ می کند توی جلدشان، و زمانی که درست و حسابی توی جلدشان جاگیر می شود، شروع می کند به تیغ پرانی به این ور و آن ورش.

تا این می شود شیرین رو به فرهاد می کند و می گوید:

ـ فرهادجان، بسکه توی این کتاب نشستم و از جام جم نخوردم، به خدا پوسیدم. آخه تا کی همین طوری خشک بنشینم؟ نه هایی، نه هویی، نه سری، نه صدایی! آخه منم ناسلامتی آدمم. دلم می خواد هوایی تازه کنم. جانِ شیرین، بیا قبول کن و از توی این کتاب بزنیم بیرون. برویم ببینیم توی این دنیای به آن بزرگی چه خبراست. اگر هم دیدیم دنیا به مزاجمان سازگار نیست، جَلدی می دویم و تند برمی گردیم سر جای اولمان و تا آخر عمرمان از سر جایمان تکان نمی خوریم.

فرهاد که چون جان شیرین، شیرین را دوست دارد و هرگز به او جواب رد نداده است، می گوید:ـ شیرین جان، از تو چه پنهان، منم خود، حسابی خسته شده ام. قربان کلامت، چه خوب شد خودت پا پیش گذاشتی. این پا و آن پا می کردم و نمی دانستمچه جوری سر صحبت را باز کنم. باشد. می رویم سر و گوشی آب می دهیم. به قول تو اگر دیدیم جای اولمان بهتر است سر و ته می کنیم جای اولمان. قربان تو خانم چیزفهم! نشد، برمی گردیم و همین جا توی کتاب خودمان تا آخر عمر بیتوته می کنیم.

بعد با خوشحالی دست شیرینش را گرفته و دوتایی از کتاب می پرند بیرون. همین که پایشان به دنیا باز می شود، نفس عمیقی کشیده و هوای دور و

اطرافشان را تا آنجایی که جا دارد توی ریه هایشان می کشند. شیرین که از ذوق و شوق، سر از پای نمی شناسد به فرهاد می گوید:

ـ فرهاد عزیزم، حالا کجا برویم. ما که جایی نداریم تا تویش زندگی کنیم.

فرهاد که سینه را جلو داده است با غرور مردانه اش جواب می دهد:

ـ فکر اونشم کردم. می ریم خونه بابای من.

شیرین تا که این حرف را می شنود یکی از آن نگاههای معروفش را به علامت تشکر و سپاسگذاری نثار فرهاد می کند و می گوید:

ـ وای، چه عالی! چقدر فکر تو خوب کار می کنه. پس بیخود نبوده من عاشق و کشته مرده تو شده ام!

بگذریم، و به این ترتیب آن دو دلداده به طرف خانه پدر فرهاد روانه می شوند.

چند روزی را در آنجا برای خود حسابی خوش بودند و می خوردند و می خوابیدند تا اینکه شبی، زمانی که می خواستند بخوابند، شیرین سر در گوش فرهاد برد و گفت:

ـ فرهاد، امروز که تو خونه نبودی شنیدم مادرت به پدرت می گفت: آخه اینا تا کی می خوان اینجا بمونن؟ مگه چشم ندارن ببینن چه اوضاعیه، چرا دیگه نمی رن پی کار و بارشون؟

از این حرف فرهاد یکه ای می خورد و در فکر فرو می رود. شیرین پشت بندش می پرسد:ـ خوب، نظرت چیه، چیکار می کنیم؟

فرهاد سر بلند کرده و می گوید:

ـ خیالی نیس، فکر اینجاشم کردم. چند صباحی هم می رویم خانه پدر و مادر تو.

شیرین همراه با لبخند شیرینی با خود می گوید:

ـ آه، چه عالی!

چه دردسرتان بدهم، فردای آن روز، آن عشاق زبان در کرده و نامدار، همچون دو پرنده سبکبال، عزم خداحافظی از خانه پدر مادر فرهاد کرده و عازم خانه پدر و مادر شیرین شدند. اما، چند روزی را که در آنجا به خوبی و خوشی می گذرانند، شیرین به گوش فرهاد می رساند که پدرش غریده است: من دختر شوهر ندادم تا برگردد سر جای اولش و زیر بغلم بنشیند و پُر رو کرده، یک نان خور اضافی هم یدکی با خودش بیاورد.

کار به اینجا که می رسد آن دو کم کم حالیشان می شود آمدن توی دنیا و زندگی کردن با آدمیان آن طوری هم که فکر می کردند کار سهل و ساده ای نیست. بنابراین به چاره جویی می افتند تا یک گل جا از خودشان داشته باشند.آن قدر فکر کردند و فکر کردند و حرف زدند و حرف زدند، تا به این نتیجه رسیدند که باید آستینهایشان را بالا زده و هر جوری شده اطاقی برای خودشان دست و پا کنند. با قرض و قوله و کلی منت و بعد از کلی دوندگی، عاقبت اطاقی در حد و حدود پولشان در حومه شهر و در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا پیدا کردند.

جانم برایتان بگوید، شیرین خانم که داشت حساب کار دستش می آمد و از رؤیاهای شیرینش عقب نشینی کرده بود؛ در اطاق سرد و خالی زانو به بغل گرفته و در اندیشه ای سخت فرو می رود. اما آقای فرهاد که تحمل این حالت شیرینش را نداشت، نگران و مضطرب می پرسد:ـ هان! ترا چه شده است، شیرینم؟

شیرین تا این کلمات محبت آمیز را می شنود، آماده می شود تا بزند زیر گریه که فی الفور به یاد می آورد فرهاد تحمل دیدن گریه اش را ندارد و گریه شیرین همان و هجوم فرهاد به طرف طناب دار و حلق آویز کردن خود همانا! بنابراین با سختی بسیار گریه اش را فرو خورده و می گوید:

ـ خوب، خودت که می بینی، این که گفتن ندارد!

فرهاد با اراده ای پولادین بار دیگر سینه مردانه اش را جلو داده و با صدایی کلفت کرده می گوید:

ـ فکر اونجاشم کردم!

شیرین از جایش می جهد:

ـ چه فکری، فرهادجانم؟

ـ از فردا می افتم پی مسافرکشی!

و از فردایش، دوباره افتادند پی قرض و قوله و منت از این و آن تا که پول ماشین قراضه ای را گرد آوردند و فرهاد شد مسافرکش مردم.

این که می شود از آن زمان به بعد، فرهاد نیمه های شب خسته و کوفته از مسافرکشی می رسید خانه ـ که در آن وقت بی وقت شیرین بهتر از جانش، در خواب ناز فرو رفته ـ اما وضعشان بفهمی نفهمی سر و سامانی گرفته و کم کم شروع کردند به خرید اسباب و اثاثیه ای و خرت و پرتی برای خودشان.

شیرین هم که دیگر آن دختر چشم و گوش بسته توی کتابها نبود، زنهای در و همسایه و شهر و سر و وضع و مال و منال و زندگیشان را می دید، پیش خود می گفت: به به، چشمم روشن، چرا باید منی که شیرین مشهور و بی مثالم که هر مردی توی خوابش آرزویش را دارد؛ وضعش این طوری بی ریخت باشد؟ ... همه اش تقصیر این فرهاد بی عرضه و بی دست و پاست. حالا می دونم چکارش کنم ...

از آن طرف، فرهاد هم که تا قبل از این فقط شیرین خانم را می شناخت آن هم توی کتابها؛ حالا با هر چرخی توی شهر دهها شیرین ـ و شاید توی دلش می گفت صد بار بهتر و خوش آب و رنگتر از شیرین خودش ـ به چشمش می نشست. پیش خود می گفت:

ـ ای بابا، ما رو ببین دلمان را خوش کرده بودیم به این خاله شیرینمان و فکر می کردیم خدا یکی و زن یکی و آن زن هم فقط، شیرین خودمان. بیا، شهر شیرین بارونه ... زیر هر سنگی رو برمی داری یه شیرین روبه رویت سبز می شه ... ای بخشکی شانس ... بدجنس، نمی گذاشت از توی کتاب بیام بیرون؛ می ترسید چشمم به این شیرینها بخوره و هوایی بشم ... حالا هم که برام یاد گرفته نق می زنه و غر غر می کنه ... یه روز می آرمش توی شهر و خوب می گردونمش تا پُر دلش بدونه شهر پر از شیرینه، این شیرین نشد یه شیرین دیگه ... واله، ما رو ببین عمر و جوونیمونو به پای کی هدر دادیم، فکر می کنه خانم تحفه نطنزه!

چه دردسرتان بدهم، شیرین خانم با آن فکرها و آقافرهاد با این فکرها، توی دلشان برای هم خط و نشان می کشیدند تا آن شب سرنوشت ساز در رسید که فرهاد آمد خانه.

طبق معمول نصفه های شب بود و فرهاد با سگرمه های تو هم و شیرین با توپ پر برخلاف قاعده عشق و عاشقی، منتظر کمترین بهانه ای بودند تا بپرند به جان هم.

شیطان خودمان را هم می گویید راست راست نشسته بود و در شوق و اشتیاق به جان انداختن این دو عاشق و معشوق سابق می سوخت و لحظه شماری می کرد. شیطان سر عاشق خور دو بهم زن، ناخنک می کشید و گاهی توی گوش این و گاهی توی گوش آن چیزی می گفت. خلاصه، دل توی دلش نبود تا هر چه زودتر جنگ و مرافعه راه بیفتد و خودش بنشیند گوشه ای و سیر دلش تماشا کند.

بالاخره این شیرین بود که طاقت نیاورده و با توپ پر گفت:

ـ آهای فرهاد، تا فردا فرصت داری برام یه دست ظروف چینی 260 تیکه بخری. خریدی که خریدی و گرنه هر چی دیدی از چشم خودت دیدی!

فرهاد تا این را شنید گر گرفت و مثل ببر زخم خورده به طرف شیرین براق شد و بدین ترتیب بود که در تاریخ نوشته اند برای اولین بار میان این دو عاشق و معشوق افسانه ای، آنچه نباید گفته شود گفته شد و آنچه نباید رد و بدل شود رد و بدل شد.

در اینجا اجازه می خواهم به حرمت تمام عشق و عاشقهای توی دنیا از بیان چند و چون کلمات و جملات گفته شده صرف نظر بنمایم تا که شاید این حرمت سر جایش بماند و لکه دار نشود.

باری، آن دو پس از یک دعوای مفصل و جانانه و چنگ و دندان نشان دادن به هم، برای اولین بار در زندگی عاشق و معشوقیشان، قهر کرده و رفتند خوابیدند. و از آن شب به بعد هم

در قهر و ناز به سر می بردند تا که خورد و فرهاد بخت برگشته تصادف کرد و ماشین زوار در رفته اش بالکل از حیّز انتفاع خارج شد.

این که شد به اجبار شروع کردند به فروختن خرت و پرتهای زندگیشان و دوباره وضعشان مثل اول و بدتر از روز اول شد.در همین شش و بش فقیری و نداری بود که یک شب شیرین رو به فرهاد کرد و گفت:

ـ فرهاد، می گم، یادش بخیر آن زمانهایی که توی کتابها بودیم و برای خودمان حسابی کیا بیای داشتیم و همه حسرتمان را می خوردند. مگه بد واسه خودمان خوش بودیم؟ بر شیطان لعنت که پاپیچمان شد و مجبورمان کرد سر از دنیا در بیاوریم!

فرهاد که بعد از مدتها لبخندی به لب می آورد گفت:

ـ آی گفتی، شیرین جان. منم روزی صد مرتبه این شیطان بی دین و ایمان رو لعن و نفرین می کنم. همین شیطان بود زیر پایمان نشست و وسوسه مان کرد از توی کتاب بیاییم بیرون.

شیرین که می دید کم کم دارند همان شیرین فرهاد سابق می شوند، گفت:

ـ حالا چی می گی؟ موافقی برگردیم سر جای اولمان؟

ـ البته، شیرین جان بهتر از جانم.

و بدین گونه آن دو دستهای هم را گرفته، چشمها را بسته و جستی زده و خزیدند توی کتاب، سر جای اولشان و تا آخر عمر به خوبی و خوشی با هم زندگی کردند.

پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:گیر دادن بچه به باباش, :: 1:23 ::  نويسنده : aghil

 «بابا جون؟»

«جونم بابا جون؟»

«این خانمه چرا با مانتو خوابیده؟»

«خب... خب... خب حتما این‌جوری راحت‌تره دخترم.»

«یعنی با لباس راحتی سختشه؟»

«آره دیگه، بعضی‌ها با لباس راحتی سختشونه!»

«پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتی؟»

«.......هیس بابایی، دارم فیلم می‌بینم.»

« باباجون، کم آوردی؟!»

«نه عزیزم، من کم بیارم؟ اصلا هر سوالی داری بپرس تا جواب بدم.»

«خب راستشو بگو چرا این خانمه با مانتو خوابیده بود.»

«چون خانم خوبیه و حجابشو رعایت می‌کنه.»

«آهان، پس یعنی مامان من خانم بدیه؟»

«نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبیه.»

پس چرا بدون مانتو می‌خوابه؟»

«خب مامانت این‌جوری راحت‌تره.»

«اون آقاهه هم چون می‌خواسته حجابشو رعایت کنه با کت و شلوار خوابیده بود؟»

«نه عزیزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد.»

«پس چرا خانمش که خیلی هم خانم خوبیه بهش کمک نکرد لباسشو در بیاره؟!»

«چون می‌خواست شوهرش روی پاهای خودش بایسته.»

«واسه همینه که شما نمی‌تونید روی پاهای خودتون بایستید؟»

«عزیزم مگه تو فردا مدرسه نداری؟»

«داری می‌پیچونی؟»

«نه قربونت برم عزیزم، اما یه بچه خوب که وسط فیلم این‌قدر سوال نمی‌پرسه؛ باشه عسل بابا؟»

«اما من هنوز قانع نشدم.»

«توی این یک مورد به مامانت رفتی؛ خب بپرس عزیزم.»

«چرا باباها توی تلویزیون همیشه روی مبل می‌خوابن؟»

«واسه اینکه تخت‌خوابشون کوچیکه، دو نفری جا نمی‌شن.»

«خب چرا یه تخت بزرگتر نمی‌خرن؟»

«لابد پول ندارن دیگه.»

«پس چرا اینا دوتا ماشین دارن، ما ماشین نداریم؟»

«چون ماشین باعث آلودگی هوا می‌شه، ما نخریدیم عزیزم.»

«آهان، یعنی آدما نمی‌تونن هم‌زمان دوتا کار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون آقاهه و خانومه که حجابشون رو رعایت می‌کنن، باعث آلودگی هوا می‌شن، شما و مامان که باعث آلودگی هوا نمی‌شین حجابتون رو رعایت نمی‌کنین؛ درست گفتم بابایی؟»

«آره دخترم، اصلا همین چیزیه که تو می‌گی، حالا می‌شه من فیلم ببینم؟»

«باشه، ببین بابایی اما تحت تاثیر این فیلم‌ها قرار نگیری بری ماشین بخری‌ها، به جاش برو به مامان یاد بده حجابشو موقع خواب رعایت کنه که تو این‌قدر موقع جواب دادن به سوالاتم خجالت نکشی!»

 



 

درباره وبلاگ

به وبلاگه خودتون خوش آمدین
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چه دوس دارین و آدرس amrican.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 258
بازدید کل : 49213
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 2



>